سلام عزیزان به داستان شب خوش اومدید
دراین ویدیو داستان دختری براتون روایت میشه که خاطر خواه زیاد داشته اما به همشون جواب رد میده
تا اینکه باپسری آشنا میشه و عاشق هم میشن
زندگیشونو شروع میکنن باهم اما بخاطر گذشته ی این دختر اتفاقی میفته که....

داستان واقعی جلوی شوهرم انداختم روتختو باهام کاری کردن که....

هر ویدیو و داستان در کانال داستان شب، سفری عجیب و جذابه. با ما همراه بشید تا عمق داستان ها رو کشف، احساسات رو تجربه و از دنیای واقعی پراز تحول با دید تازه لذت ببرید.

پس برای شنیدن هیجان انگیزترین داستان های واقعی، لطفا دکمه سابسکرایب رو لمس و علامت زنگوله رو هم فعال کنید تا هـــیچ داستانی رو از دست ندید....

دوستان قشنگم اگه تمایل دارید داستان زندگیتون رو با ما به اشتراک بذارید، قصه ی جذابتون رو به آدرس یکی از شبکه های اجتماعی ما ک لینکشون در دیسکریپشن کانال هست، ارسال کنید.


داستان پیشنهادی
در حال راب*طه باعموم بودم که یهو....
   • داستان واقعی:در حال راب*طه باعموم بود...  

با زن صاحبکارم بودم وقتی باردارشد نمیدونست بچه منه یا شوهرش...
   • داستان واقعی:وقتی باردار شد نمیدونست ...  

وقتی زنم از حموم اومد با چیزی که توی دستم دید شوکه شد
   • داستان واقعی: وقتی زنم از حمام اومد ب...  

دلم میخواست زنمو زیر کارگر افغانیم ببینم...
   • داستان واقعی: دلم میخواست زنمو زیر کا...  

رفیقم زنمو انداخت رو تخت پاهاشو داد بالاو...
   • داستان واقعی: رفیقم زنمو خوابوند رو ت...  


داستان واقعی
داستان
داستان فارسی جدید
داستانهای واقعی فارسی
پادکست داستان
داستان قشنگ