Published On Oct 18, 2024
داستان های شاهنامه فردوسی
در این قسمت از داستان های شاهنامه فردوسی ( سفر به شاهنامه ) از پیدا کرد جسد شاه ایرج میشنویم.
سپهبد جندل وقتی متوجه شد که شاه ایرج توی سپاه نیست سراسیمه به سمت دیگه رود جیحون رفت و با جسد ایرج روبرو شد. سربازها تابوتی رو آماده کردند و جسد اونو پیش شاه فریدون بردند. شاه فریدون اونقدر گریه کرد که بینایی خودش رو از دست داد . یه روز کاوه آهنگر با قنداقی وارد بارگاه شد و به شاه فریدون گفت که ایرج تو برگشته . شاه فریدون سرش رو روی قنداق گذاشت و زمانی که سرش رو برداشت بینایی خودش رو بدست آورد و قسم خورد که قاتلان ایرج رو در دو سمت اون به خاک بسپاره.
=======================================
اگه به اساطیر ایران و داستان های کهن ملی و شاهنامه علاقمندید ، من رو سابسکرایب کنید و با لایک خودتون به من انگیزه بیشتری برای ادامه بدید . میتونید توی کامنت ها هم برای بهتر شدن ویدیوها پیشنهادات خودتون رو مطرح کنید.
=======================================
من فاطمه شوشتری هستم ، کارشناس ارشد ادبیات انگلیسی و علاقمند به حوزه ادبیات فارسی و انگلیسی . در این کانال از ابتدا تا انتهای داستان های شاهنامه رو با تمام جزییات و وقایع با زبانی روان و قابل فهم برای همه سنین روایت خواهم کرد.
=======================================
داستان های شاهنامه
سفر به شاهنامه
حکیم ابوالقاسم فردوسی
تفسیر شاهنامه فردوسی
اولین پادشاه جهان
دانستنی
رمان
کتاب صوتی
حکایت
اساطیر ایران
#شاهنامه_فردوسی
#شاهنامه
#کتاب
#فردوسی